با سلام
چقدر زود گذشت ...
امروز اولین عید پدربزرگ من بود بعد از فوتش ...
چقدر جالبه که بهتون بگم پدربزرگه من سید بود و اولین عیدش بعد از فوتش مصادف شده با عید غدیر خم که در واقع همون عید سیداست ...
خوش به حالش که پاک بود و پاک رفت ... گاهی با خودم فکر میکنم که اگه همین الان خدا بخواد منو از این دنیا ببره آیا من به اندازه پدر بزرگم که بعد از نود سال از این دنیا رفت پاک هستم ... نه مسلمه که نیستم ... دلم براش خیلی تنگ شده خیلی بیشتر از خیلی ... هر سال عید غدیر که میشد اولین جایی که میرفتیم خونه آقاشون(پدربزرگم)بود کلی خوشحال بود ... چهرش بشاشتر از همیشه میشد چون عاشق این بود که بچه ها و نوه اش دور وبرش باشن ... همیشه عید غدیر به هممون عیدی میداد ... بعضی وقتا که دیگه خیلی ذوقش میکرد برامون شعر میخوند آخه آقا قبلا تعزیه خون بود ... صداش خیلی رسا بود و محکم ... عید غدیر خونشون قل قله بود همه فامیل میومدن آخه بزرگ خاندان بود ... ولی امسال چی ... امسالم عید اومد ولی بی آقا امسالم عید برای آقا عید بود ولی اینبار..
میدونم که جات خوبه آقاجون ولی خوب ما چی کار کنیم اینجا ... ماهایی که حالا دیگه یه جورایی یتیم شدیم ... کاش بودی ...
عیدت مبارک آقاجون ... و همیشه دوست دارم ...
عید شمام مبارک دوستای گلم و ممنونم از اینکه مثل همیشه همراهم بودید ...
لطف کنید و فاتحه ای نثار روح پدربزرگ عزیزم بکنبد ...
همیشه وقتی مینویسم سبک میشم و این به خاطر وجود شماهاست که تنهام نذاشتید.
یا حق.
سلام اگه خدا خودش نخواد که پاک باشی چی اون وقت تکلیف چیه ؟ مثل اینکه پدر بزرگتو خیلی دوست داشتی از نوشته هات معلومه خبلی زیاد آدم احساساتی هستی
عیدت مبارک عید بابابزرگتم مبارک عید همه اونایی که خدا دارن و این عید عیدشونه چون بنده خدان مبارک ما که ...
سلام پس درسته عید غدیر ربطی به سیدا نداره الکی به خودشون نسبت دادن شمام ربطی پیدا نکردین که نظرمو حذف کردین
نه من ارزشی در حرف شما پیدا نکردم که حذفش کردم.